تست روانشناسی ترید که به بررسی روانشناسی معاملهگری میپردازد، یکی از اساسیترین ابزارهای ارزیابی و بهبود عملکرد فردی ، شرایط احساسی و روانی فرد معاملهگر در بازارهای مالی میباشد. با کنترل احساسات در ترید، آنها میتوانند در شرایط پایدار روحی و روانی، به تمرین ترید بپردازند و معاملاتی پرسود و جذاب داشته باشند. افراد در دوران رشد فردی و روانی خود تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار میگیرند. عواملی نظیر محیط خانوادگی، روابط اجتماعی، تجارب کودکی، تجارب زندگی، شخصیت و انگیزه فردی عواملی هستند که میتوانند در رشد و بلوغ فردی و همچنین شرایط احساسی و روانی وی تاثیر بهسزایی داشته باشند.
بدین منظور روانشناسان همواره بهدنبال شناسایی این عوامل ، تصحیح آنها جهت بهبود عملکرد فردی بوده و خواهند بود.
لازم به ذکر است عموما روانشناسی معاملهگری مورد استفاده در حوزههای مالی با استفاده و بکارگیری از تستهای پایه روانشناسی مانند تست MBTI (مایرز- بریگز) و یا تستهای ارزیابی هوش هیجانی (EQ) ایجاد میگردند.
در این مقاله به بررسی روانشناسی در بازارهای مالی و عملکرد معاملهگر و تاثیر تمرین ترید با در نظر گرفتن توصیه های روانشناسی و کنترل احساسات در ترید خواهیم پرداخت.
تست روانشناسی ترید چیست؟
تست روانشناسی معاملهگری یا ترید یکی از پایهای و اساسیترین ابزار شناخت و ارزیابی رفتارهای روانی معاملهگرها در مواجهه بازارهای مالی میباشد. با بررسی ابعاد روانی و احساسی در عملکردهای معاملاتی معاملهگرها در واقع کنترل احساسات در ترید و چگونگی تاثیر آن بر تصمیمات حین اجرای معاملات، به معاملهگر کمک میکند تا درک دقیقتر و شناخت عمیق تری از خود و رفتارهای معاملاتی خود داشته باشد. خودآگاهی، شناسایی و ایجاد الگوهای ذهنی، مدیریت هوشمند احساسات و استرس، ایجاد و کنترل ذهنیت مثبت از دیگر فواید استفاده از تستهای روانشناسی معاملهگری میباشد. پس از شناسایی و بررسی، با استفاده از تمرینات و راهکارهای ذهنی و روانی میتوان موجب بهبود عملکرد معاملاتی، کنترل احساسات و استرس در زمان معاملات پرنوسان گردیم. در وهله اول یکی از مهمترین موارد، آشنایی با تیپ شخصیت معاملهگری است تا بتوان متناسب با شخصیت و روحیات شخص، بهترین سبک معاملاتی را پیشنهاد داد و یا یک نوع استراتژی خاص را به طور کل ممنوع کرد. در مرحله بعد آشنایی با عادات و رفتار یک معاملهگر برای اصلاح نحوه مواجهه با بازار میتواند بسیار موثر باشد.
تفاوت بین روانشناسی فردی و روانشناسی ترید چیست؟
روانشناسی فردی در مجموع به شناخت نحوه تفکر، عواطف و احساسات ، درنهایت بررسی انگیزههای هر فرد بهصورت مجزا میپردازد . روانشناسی فردی بر انگیزههای منحصربهفرد اشخاص و زمینه اجتماعی رفتار هر فرد تأکید دارد. در این روش افراد در درجه نخست بواسطه اهداف ، تاثیرات اجتماعی و تلاششان برای ارزشها هدایت میشوند. برای درک بیشتر این موضوع به مثال زیر توجه فرمایید :
فرض کنید کودکی با احساس حقارت بزرگ میشود، زیرا از همسالان خود کوچکتر است. برای جبران، ممکن است با برتری در تحصیلات یا ورزش، که ناشی از نیاز به احساس شایستگی است، برای برتری تلاش کند. «سبک زندگی» منحصربه فرد آنها ، حول این هدف شکل میگیرد و نحوه تعامل آنها با دیگران را شکل میدهد.
بطورکلی با شناسایی و بررسی دقیق این موارد میتوان درصورت لزوم به نسبت شرایط روحی و احساسی، طرز تفکر و نگرش فردی اقدام به اصلاحات لازم نموده، که این اصلاحات نه تنها از بعد روانشناسی فردی ، بلکه در عملکرد روانی فرد در روانشناسی بازارهای مالی و روانشناسی ترید نیز کارساز خواهد بود. پس بهدنبال تفاوت بین روانشناسی فردی و روانشناسی ترید نباشیم، زیرا که با درک و برقراری یک ارتباط درست مابین آنها میتوانیم به بهترین نتایج دست پیدا کرد.
تست روانشناسی ترید چه چیزهایی را ارزیابی میکند؟
جهت سهولت و درک بهتر در مورد مواردی که در تستهای روانشناسی حائز اهمیت هستند ، به بیان مواردی بههمراه مثال میپردازیم :
-
ریسک پذیری در معاملات ( Risk Tolerance ) : به توانایی فرد در تحمل و پذیرش کاهش ارزش سرمایه خود در یک سرمایهگذاری و یا پذیرش عدم دستیابی به نتیجهای مطلوب در آن را اشاره میکند.
انواع آن :
-
محافظه کار: افرادی که ترجیحا در معاملاتی با امنیت سرمایهی بالا ، نوسان کم و سود پایدار معامله انجام میدهند. (نظیر سهام و اوراق قرضه)
-
متوسط : افرادی که سعی در ایجاد تعادل و کسب سود در وضعیتی ترجیحا پایدار هستند، سرمایهگذاری آنها اغلب بهصورت ترکیبی از سهام و داراییهای با درآمدی ثابت (مثلاً اوراق قرضه شرکتی) میباشد.
-
تهاجمی : افرادی که بهدنبال معاملاتی با ریسکپذیری و احتمال ضرر و نوسانات بالا و بالطبع بهدنبال سود بالا هستند. (مانند ارز دیجیتال)
-
کنترل احساسات و عواطف ( Emotional Control ) : توانایی کنترل و مدیریت احساسات در زمان مواجه شدن با شوکهای معاملاتی و حفظ نظم و برخورد حرفهای مطابق الگوها و استانداردها را میگویند.
کنترل احساسات بسیار حائز اهمیت است ، زیرا که انجام بسیاری از معاملات دارای نوسانات شدید قیمت و بعضاً هم ناگهانی است ، که ریسکهای بالایی را نیز بههمراه خواهد داشت و این میتواند حس حرص ، طمع و یا اعتمادبهنفس بیش از حد را برانگیزد.
تصمیمات از روی احساسات و عواطف عمدتاً نتیجهای بهغیر از معاملاتی با اشتباهات پرهزینه ، تصمیماتی مکرر جهت بهبود بخشیدن به نتایج حاصله از تصمیمات اشتباه گذشته ، چیز دیگری را به همراه نخواهد داشت.
بررسیها نشان میدهد که ۶۰ تا ۸۰ درصد از ضررهای معاملاتی ناشی از نداشتن انضباط احساسی و عملکردی ضعیف است تا استراتژیهای ناقص.
از رایجترین مشکلات احساسی و عاطفی میتوان به ترس، طمع، سرخوشی، معاملات انتقامجویانه، ترس از دست دادن (FOMO) اشاره کرد.
زمانیکه معاملهگر در ورود به معامله تردید میکند و یا از ترس از دست دادن سود کسب شده و یا مضاعف شدن ضرر موجود، از معامله احساسی خارج میگردد، این احساس ترس است و به عنوان رایجترین مشکل عاطفی در روانشناسی ترید شناخته میشود.
تفاوت ترس با فومو FOMO که بهعنوان ترس از دست دادن شناخته میشود در این است که معاملهگر معمولا در زمان خبری ناگهانی بدون استراتژی، بدون بررسی و تجزیه و تحلیل، از ترس ازدست دادن منفعتی احتمالی، کاملاً هیجانی وارد معاملهای پر ریسک میگردد. که نتیجه آن معمولاً رضایت بخش نخواهد بود.
زمانیکه معاملهگران بیش از حد از اهرم مالی (Leverage) استفاده میکنند و یا درموقعیتهای ضررده برای مدت طولانی، به امید بازگشت قیمت در معامله میمانند. دراین حالت میتوان گفت که در معاملات این معاملهگران حس طمع تاثیرگذار بوده است.
احساس سرخوشی (Euphoria) زمانی رخ میدهد که فرد معاملهگر پس از چند موفقیت دچار اعتمادبهنفس کاذب میشود و این باعث میگردد که بدون مدیریت ریسک و بدون ملاحظه و استراتژی وارد معامله شود.
در نهایت معاملات انتقامجویانه، وقتی معاملهگرمتضرر میشود، جهت جبران ضرر حاصله و بهبود سریع اوضاع، اقدام به افزایش حجم معامله میکند و این مساله در اکثر مواقع، اوضاع را وخیمترمیکند.
جهت کنترل احساس میتوان استراتژیهایی را درنظر گرفت، به عنوان مثال معاملهگر میتواند برنامه معاملاتی داشته باشد، یعنی مثلا قوانین ورود و خروج وضع کند ویا از پیش حجم معاملاتی و میزان ریسک به ریوارد خود را مشخص نماید و در نهایت جهت جلوگیری از تصمیمات آنی، به برنامه و قوانین خود پایبند بماند. مدیریت ریسک داشته باشد، تا استرس عاطفی کاهش یابد و یا اینکه برای محدود کردن ضررها، از Stop-Loss استفاده کند. به مبتدیترها پیشنهاد میشود که از لوریج پایینتر استفاده کنند. ژورنالنویسی یا یادداشت کردن وقایع بهصورت روزانه فراموش نشود، ثبت وقایع و دلایل بهوقوع پیوستن آنها و همچنین ثبت شرایط احساسی و عاطفی در آن لحظات، برای معاملهگر الگوسازی میکند و میتواند از آن در جهت پیشرفت خود از لحاظ احساسی و عاطفی و همچنین بهبود روند معاملاتی خود استفاده کند. پس از معاملات ضررده حتماً استراحت کنید، تا از لحاظ ذهنی شرایط انجام یک معاملهی جدید را داشته باشید. برای جلوگیری از خطاهای ناشی از خستگی، در ساعات خاصی (مثلاً همپوشانی لندن-نیویورک) معامله کنید. در هنگام استرس و یا عدم تمرکز از معامله کردن پرهیز کنید. معاملهگر باید این را بپذیرید که ضرر بخشی از معامله است.برای این منظور روی سودآوری بلندمدت تمرکز کنید، نه معاملات فردی.
-
انضباط و نظم (Discipline): میزان پایبندی معاملهگر به استراتژیها و قوانین معاملاتی را دیسیپلین میگویند، این انضباط باید حتی در شرایط چالشبرانگیز نیز برقرار باشد.
-
اعتماد به نفس (Confidence): میزان اعتمادبهنفس باید معقولانه باشد، بر اساس و با تکیه بر استراتژیهای فردی، نه از روی خودشیفتگی، تا به تصمیمگیریهای غیرمنطقی منجر نگردد.
-
تحمل شکست (Resilience): معاملهگرها میبایست توان مواجهه با ضرر مالی پیشرو و مهارت بازگشت به شرایط عادی را داشته باشند، ضرر بخشی جداییناپذیر در دنیای مالی و تجارت است.
-
مدیریت استرس (Stress Management): به نحوه مواجه شدن معاملهگر به فشارهای روانی ناگهانی ناشی از نوسانات بازار و کنترل احساسات در ترید را مدیریت استرس میگویند.
-
تصمیمگیری تحت فشار (Decision-Making Under Pressure): توانایی اخذ تصمیمهای منطقی در زمان های پرتنش و یا در زمان وقوع رویکردهای ناگهانی، در مدت زمان محدود را میگویند.
-
صبر و شکیبایی (Patience): به میزان صبر در انتظار برای فرصتهای مناسب معاملاتی و اجتناب از تصمیمگیریهای عجولانه میگویند.
-
تفکر تحلیلی (Analytical Thinking): به میزان توانمندی معاملهگر در تحلیل دادهها و اطلاعات بازار جهت پیشبینی و تصمیمگیری در معاملات را میگویند.
-
خودآگاهی (Self-Awareness): معاملهگر میبایست از نقاط قوت و ضعف خود آگاه بوده و بهرهمندی از این اطلاعات بر عملکرد معاملاتی او تأثیر زیادی خواهد داشت.
آیا تست روانشناسی نشان میدهد که من برای ترید مناسب هستم یا نه؟
روانشناسی معاملهگری ممکن است از طریق پرسشنامههای استاندارد، سناریوهای شبیهسازیشده یا ارزیابیهای رفتاری انجام شوند. نتایج این تستها میتوانند به تریدرها کمک کنند تا استراتژیهای خود را بهبود دهند، نقاط ضعف روانی خود را شناسایی کنند و در نهایت عملکرد بهتری در بازارهای مالی داشته باشند. قطعبهیقین شناسایی و آگاهی از این نقاط ضعف روانی و احساسی، و تلاش در برطرف کردن آنها باعث تغییر در نتایج حاصله از تستهای اولیه میگردد. اما هیچ تست روانشناسی نمیتواند به منزله این باشد که یک شخص تریدر موفقی خواهد بود یا نه. روانشاسی معاملهگری صرفا به شخص کمک میکند تا تصمیمات در انتخاب سبک معاملاتی یا اقدامات لارم برای کنترل و مدیریت معاملات را بر اساس تیپ شخصیتی خود انجام دهد. بلکه برعکس امکان دارد شخصی که از دید یک نفر به دلیل تناقض در نوع مواجهه با بازارهای مالی مناسب معاملهگری نباشد اما با انجام تست های روانشناسی و آشنایی با شخصیت معاملاتی خود به درک بهتری برسد و مسیر مناسب خود را در دنیای وسیع معاملهگری انتخاب و به موفقیت برسد.
آیا نتایج تست روانشناسی قابل تغییر است؟
این مسئله غیر قابل چشم پوشی و بسیار مهم است که انسان همیشه در حال تکامل بوده، هست و خواهد بود پس یقینا تغییرات در رفتار، عادات و شخصیت هر فرد کاملا امکان پذیر است. به تبعیت از همین اصل تکامل در انسان، انواع و اقسام تست روانشناسی ترید، کنترل احساسات در ترید و روانشناسی در بازارهای مالی نیز نتایجی متفاوت از هر فرد را در مسیر معاملاتی خود نشان میدهد. پس یقینا هر فرد در طول مسیر معاملهگری خود دستخوش تغییرات بسیاری در نوع مواجهه تغییرات و نوسانات بازار و به طبع آن؛ کنترل احساسات و تاثیر آن بر روی عملکرد معاملاتی خواهد شد. اما همین تغییرات در احساسات و نوع مواجهه با آن امری است که باعث تبدیل یک تحلیلگر به معاملهگر میگردد که عمدتا هم پروسهای بسیار سخت و زمانبر خواهد بود ولی نتیجهای بسیار دلنشین را به همراه خواهد داشت. آنچه که غالبا به اشتباه به دنبال آن میروند انواع و اقسام استراتژی های معاملاتی است اما آنچه که در واقعیت باعث پیشرفت آنها خواهد شد سرمایهگذری روی روان و احساسات خود است تا با شناخت بهتر آن مدیریت بهتری در معاملات داشته باشند.